عالَم انتظار و بایستگی های تمدنی تربیتی

۱ –  یأس از جمله شرائط تحقق حاکمیت جهانی

در روایات متعددی از جمله شرائط تحقق حاکمیت جهانی حضرت بقیه الله را یأس می داند ، در روایتی از امام صادق علیه السلام وارد است که : « انّ هذا الامر لا یأتیکم الّا بعد الیأس ( فی النسخه : إیاس ) لا والله حتی تمیزوا لا والله حتی تمحصوا لا والله حتی یشقی من یشقی و یسعد من یسعد » [۱]

 در روایتی دیگر وارد است :  قرب الإسناد بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أَصْحَابَنَا رَوَوْا عَنْ شِهَابٍ- عَنْ جَدِّكَ ع أَنَّهُ قَالَ أَبَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُمَلِّكَ أَحَداً مَا مَلَّكَ رَسُولَ اللَّهِ ص ثَلَاثاً وَ عِشْرِينَ سَنَةً قَالَ إِنْ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَهُ جَاءَ كَمَا قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيَّ شَيْ‏ءٍ تَقُولُ أَنْتَ فَقَالَ مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ‏ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ‏ وَ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ وَ قَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُم‏[۲]

« در قرب الاسناد است كه بسند مزبور بزنطى گفت: بحضرت رضا علیه السلام  عرض كردم: فدايت شوم، راويان ما از شهاب بن (فرقد) روايت كرده‏اند كه وى از جدت (امام جعفر صادق علیه السلام ) روايت نموده كه فرمود: خداوند آنچه را پيغمبر در مدت بيست و سه سال پيدا كرد (نفوذ سريع و رواج دين مقدس اسلام) بديگرى نخواهد داد. فرمود: اگر اين را جدم گفته باشد همين طور خواهد بود. عرضكردم قربانت گردم شما چه ميفرمائيد؟قال: ما احسن الصبر و انتظار الفرج‏ فرمود: چقدر صبر پيشه گرفتن و انتظار فرج كشيدن نيكو است! آيا نشنيده‏ايد كه پدرم امام موسى كاظم عليه السّلام فرمود چشم براه باشيد كه من نيز چشم براهم و منتظر باشيد كه من هم با شما منتظر ميباشم؟ پس صبر پيشه گيريد كه فرج آل محمد (و ظهور دولت حق) هنگام يأس و نوميدى خواهد رسيد و اين را بدانيد آنها كه پيش از شما بودند بيش از شما صبر كرده‏اند. »

یأس امری حصولی برای بدنه جوامع می باشد یعنی به گونه ای می شود که جامعه به گونه ای پیش می رود که یأس فردی و اجتماعی حاصل می شود . ولی اینکه عده ای می توانند و آیا باید در حصول این یأس دخیل باشند ؟ در سطور بعدی به آن پرداخته می شود . نومیدی گسترده اندیشمندان غربی ، به خصوص فیلسوفان علم و جامعه شناسان و نگرانی ایشان نسبت به کارآمدی دوران مدرن و گسترش عمیق پوچ گرایی در اقشار مختلف جامعه غربی ، بستر دوباره بشر به عرفان و ادیان را فراهم نموده است ؛ تا جایی که سرخوردگی انسان جدید ، باعث ظهور عرفان های متعدد و متنوع و گوناگون در جهان بوده است . امروز در حدود ۵۰۰۰ نوع عرفان در شرق و غرب عالَم وجود دارد که بشر دل خسته از جامعه جدید و تشنه معارف الهی را به خود جذبه کرده اند . امروزه مردم جهان و حتی نخبگان علمی ، تدریجی از سیاست های مادی و جامعه سرمایه دارن خسته می شود که این خستگی و یأس حصولی از زمینه های ظهور حضرت حجت صلوات الله علیه می باشد .

عده ای با بی نیازی از اهل بیت علیهم السلام سیستم زندگی را چینش می دهند و ترسیم می کنند که این در زمان غیبت امری محقق است که کاملا بی نیازی موج می زند .( الغيبة للشيخ الطوسي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ قَالَ‏ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ ذَكَرَ الْقَائِمَ فَقَالَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ.)[۳]

جامعه در زمان غیبت ، با امید شروع می شود و به نومیدی و یأس ختم می شود و به عبارتی با آرامش شروع و با اضطراب پایان می یابد . در زمان غیبت یک نوع فَرَح علمی حاصل می شود و استغناء آنها طغیانی را برای جامعه به ارمغان می آورد که آن طغیان در بستر نارضایتی  و نومیدی نسبت به وضعیت موجود را در نهایت به دنبال دارد . ( و لما جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون ( غافر / ۸۳ ) ) کسانی که بر اساس شهود الوجود حرکت نمی کنند و نظام تربیتی خود ر برا ساس آن چینش نمی دهند ، نمی توانند واقعیات را آن طور که هست دریابند از اینرو آنچه مقدمه است را نهایت می بینند و تمام سرمایه خود را متناسب با مقدمه – نه از آن جهت که مقدمه است – هزینه می کنند و یک نوع فرح به آنها دست داده و فرح آنها را به وادی تخیل و ذهنیت دائما سرازیر می کند : الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدرو فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الاخره الا متاع ( رعد / ۲۶ ) ( قصص / ۷۶-۷۷ )

۲ – زمان غیبت ، زمان بلاء و امتحان و فتنه

جامعه و افراد در زمان غیبت حضرت بقیه الله علیه السلام ، در امتحان و بلاء قرار گرفته اند . آنها در زمان غیبت ، در عالَم دنیا ، یا ایجاد و تجدید عهد با امام خود پیدا می کنند و یا اینکه خود را از ذیل ولایت امام خارج شده می بییند . عده ای با قرارگرفتن در ذیل ولایت قدسی امام معصوم ، خود را مرتبط با عالَم پاکی و قدس می کنند و روابط دنیایی خود را به واسطه دین ، بر اساس معادلات عالَم قدس ترتیب می دهند . عده ای هم تمام عالَم خود را دنیا قرار می دهند و زندگی خود را محکوم عالَم قدس نمی کنند و در نتیجه زندگی نقشه عبودیت و بندگی به حساب نمی آید .

در کتاب غيبت شيخ از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمود:اى گروه شيعه! شيعه آل محمد! شما همچون سرمه‏اى كه بچشم ميكشند خالص ميشويد. زيرا كسى كه سرمه بچشم ميكشد ميداند سرمه كى وارد چشم مى‏شود ولى نميداند چه وقت از بين ميرود. شما نيز (روزگارى خواهيد داشت) كه يك نفر از شما صبح، خود را در راه دين حق مى‏بيند، ولى شب از دين بيرون رفته است، و در وقت شب در راه دين حق ميباشد ولى صبح از دين خارج شده است! نيز در غيبت شيخ از ربيع بن محمد مسلى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود:

و اللَّه لتكسّرنّ كسر الزّجاج و انّ الزّجاج يعاد فيعود كما كان و اللَّه لتكسّرنّ كسر الفخّار و انّ الفخّار لا يعود كما كان و اللَّه لتمحصنّ و اللَّه لتغربلنّ كما يغربل الزّوان من القمح‏يعنى: بخدا قسم شما شيعيان همچون شيشه شكسته ميشويد، و شيشه را بعد از شكستن ميتوان ذوب كرد و بصورت نخست برگرداند!بخدا قسم شما مانند سفال شكسته مي شويد سفال بعد از شكسته شدن ديگر بصورت اول برنمى‏گردد. بخدا قسم شما امتحان ميشويد و غربال خواهيد شد (تا نيكان در غربال مانده و غير نيكان بيرون بريزند) چنان كه دانه تلخ از ميان گندم جدا مى‏شود.

نعمانى در كتاب غيبت از ابو الجارود روايت ميكند كه از امام محمد باقر عليه السّلام شنيدم ميفرمود: شما چندان در انتظار (دولت آل محمد) بسر مى‏بريد كه همچون بز وحشت زده‏اى از اينكه قصاب دست روى بدنش بگذارد و چاقى و لاغرى آن را براى ذبح كردن امتحان كند، وحشت ميكنيد. آن روز شما احترامى نداريد كه بدان سربلند باشيد و تكيه گاهى نخواهيد داشت كه كارهاى خود را بوى مستند كنيد!

هم در كمال الدين از عبد الرحمن بن سيابه نقل ميكند كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود:چگونه خواهيد بود هنگامى كه نه امامى داريد كه شما را هدايت كند و نه علمى كه بعضى از مردم را از بعضى ديگر جدا سازد؟ در آن موقع از هم تميز داده مى‏شويد و امتحان مى‏دهيد و غربال خواهيد شد.

و هم در كتاب مزبور از احمد بن ابى نصر بزنطى روايت ميكند كه گفت:امام موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: بخدا قسم آنچه شما چشم بسوى آن دوخته‏ايد واقع نميشود مگر بعد از اينكه تميز داده شويد و امتحان بدهيد و تا هنگامى كه جز دسته‏اى اندك كسى از شما (شيعيان) نمى‏ماند سپس اين آيه را تلاوت فرمود: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ‏ يعنى: آيا گمان مى‏كنيد، كه شما را بحال خود ميگذارند، و تا كنون خداوند آنها را كه جهاد ميكنند و ثابت قدم ميمانند نمى‏شناسد اين حديث در قرب الاسناد بسند ديگر هم آمده است؛ ولى اين جمله را اضافه دارد: تا موقعى كه امتحان بدهيد آنگاه از هر ده نفر چند نفر (از دين حق بيرون) ميروند و باعتقاد اول نمى‏مانند. و هم در غيبت شيخ از على بن جعفر از برادرش امام موسى كاظم عليه السّلام روايت نموده كه گفت: هنگامى كه پنجمين (امام) از اولاد هفتمين (امام) مفقود گردد، در خصوص دين خود پناه به خدا بريد، مبادا كسى شما را از عقيده صحيح خود برگرداند! اى فرزند صاحب الامر ناگزير از غيبتى است كه آنها كه ايمان باو داشتند (از طولانى شدن غيبتش گمراه گشته) از آن عقيده برمى‏گردند. غيبت او كارى و امتحانى است از جانب خداوند كه خواسته است بندگان خود را بوسيله آن امتحان كند.

هم در آن كتاب از محمد بن مسلم و ابو بصير نقل كرده كه گفتند: از امام جعفر صادق عليه السّلام شنيديم كه مى‏فرمود: صاحب الامر نميآيد مگر اينكه دو سوم مردم از ميان بروند. ما عرضكرديم: وقتى دو سوم مردم از بين رفتند ديگر كى مى‏ماند؟ فرمود:نمى‏خواهيد در يكسوم باقيمانده باشيد؟ نيز در كتاب مزبور از جابر جعفى روايت ميكند كه گفت: بامام محمد باقر (ع) عرضكردم: فرج شما كى خواهد بود؟ فرمود: هيهات! هيهات! فرج ما تحقق نمى‏پذيرد مگر اين كه شما آزمايش شويد! باز هم آزمايش شويد! باز هم آزمايش شويد! اين را سه بار فرمود تا آنجا كه آلودگى برطرف شود، و پاكى بماند.

نعمانى از ابراهيم بن هليل روايت ميكند كه گفت: بحضرت موسى بن جعفر عليه السّلام عرضكردم: قربانت گردم! پدرم در آرزوى ديدار صاحب الامر مرد، من هم باين سن رسيده‏ام، آيا راضى ميشويد كه من هم بميرم و در اين باره چيزى بمن نفرمائيد؟فرمود: اى ابو اسحق! (كنيه ابراهيم بوده) آيا شتاب دارى؟ عرض كردم: آرى و اللَّه چرا شتاب نكنم با اينكه باين سن رسيده‏ام كه مى‏بينيد؟! فرمود: اى ابو اسحاق بخدا قسم صاحب الامر نخواهد آمد مگر اينكه خوب و بد شما از هم امتياز يابند و همه امتحان بدهيد و جز اندكى از شما (كسى بر اين عقيده) نماند. در اين وقت حضرت كف دست خود را كوچك كرد (يعنى جمع نمود و فرمود: باين كمى).

نيز در غيبت نعمانى از صفوان بن يحيى از حضرت امام رضا (ع) روايت ميكند كه فرمود:و اللَّه ما يكون ما تمدّون أعينكم اليه حتّى تمحّصوا و تميّزوا و حتّى لا يبقى منكم الّا الأنذر فالأنذر.

بخدا آنچه كه شما چشم بسوى او دوخته‏ايد نخواهد آمد، مگر اينكه پاك شويد و امتحان دهيد و از هم امتياز پيدا كنيد، تا آنكه بجز اندكى و از آن هم اندك‏تركسى از شما نماند.

نيز در غيبت نعمانى از محمد بن خلاد روايت ميكند كه گفت: از حضرت موسى كاظم عليه السّلام شنيدم ميفرمود: الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ‏[۴] يعنى: آيا مردم گمان كردند كه (خداوند) آنها را بحال خود ميگذارد كه بگويند ايمان آورديم و امتحانى هم ندهند؟ سپس (حضرت از من پرسيد در اين آيه شريفه) مقصود چه امتحانى است؟ عرضكردم: قربانت گردم بنظر ما مقصود آزمايش در امر دين است. فرمود: مانند طلا امتحان ميشوند و باز فرمود: همچون طلا خالص مى‏گردند! و نيز در آن كتاب بسند خود از امام محمد باقر عليه السّلام نقل كرده كه براوى فرمود: اين داستان شما (انتظار ظهور مهدى موعود) دلها از آن ميرمد- آنهم دلهاى مردان! پس شمه‏اى از اين داستان را براى آنها بيان كنيد، و هر كس اعتقاد پيدا كرد بيشتر بيان كنيد و هر كس منكر شد شما هم او را رها نمائيد. زيرا امتحانى در پيش است كه اهل راز و افراد زيرك از آن سالم نمى‏مانند. تا جايى كه اشخاص موشكاف هم كه يك مو را دو نصف ميكنند بورطه آن در مى‏افتند، تا آنجا كه جز ما و شيعيان ما كسى (بعقيده راسخ و صحيح) باقى نميماند.

نيز در كتاب مزبور از اصبغ بن نباته روايت نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: چنان باشيد كه زنبور عسل در ميان پرندگان است. تمام پرندگان زنبور عسل را ضعيف ميشمارند، در صورتى كه اگر پرندگان ميدانستند چه بركتى در شكمهاى آنها است اين طور با آنها معامله نميكردند، شما با زبان و بدن خود با مردم آميزش كنيد، ولى با دل و عمل از آنها كناره بگيريد!سوگند بخدائى كه جان من در دست اوست آنچه را دوست داريد نمى‏بينيد، مگر وقتى كه آب دهان بصورت يك ديگر بياندازيد و بعضى از شما برخى ديگر را دروغگو بنامند. و تا موقعى كه كسى از شما (يا اينكه فرمود) از شيعيان من باقى نميماند همچون سرمه در چشم، و نمك در غذا. (يعنى همه از بين ميروند و اثرى از شما نميماند) مثلى براى شما ميزنم و آن اينكه: مردى گندمى دارد. آن را پاك ميكند و ميبرد و مدتى در اطاقى ميگذارد.سپس ميرود مى‏بيند سوس بآن زده است، پس آن را بيرون آورده دوباره پاك و پاكيزه نموده و بجاى اول برميگرداند و همين طور تا گاهى كك مقدار كمى بمقدار ته‏مانده خرمن از آن ميماند كه زيان سوس بآن نميرسد. شما هم چنين خواهيد شد. چنان از هم تميز داده ميشويد كه جز عده قليلى كه فتنه و امتحان ضررى بآنها نميرساند باقى نميماند. در آن كتاب اين حديث بسند ديگر هم از آن حضرت نقل شده است.

۳ –  انتظار ، استراتژی زمان غیبت ( انتظار سبب اتصال عالَم غیبت به عالَم حضور )

در زمان غیبت که همگی در امتحان و بلاء و فتنه به سر می برند ، بهترین راه در نجات از مصیبت های آخر الزمان و عاقبت به خیری در این امتحان و بلاء ، در انتظار به سر بردن نسبت به فرج از ناحیه خدای متعال به دست حضرت صاحب الزمان سلام الله علیه است .  انتظار مانع خروج از دینداری متدین می شود و عالَم شخص را عالَم دینی و معادلات دینی قرار می دهد .   بهترین راهکار برای دستیابی به اهداف در زمان غیبت ، انتظار در زمان غیبت است ، تا زمان غیبت ، ضعیف شده و به عبارتی رقیقِ زمان حضور شود . با انتظار ،  گمشده های انسان رخ می نمایاند و    انسان سرمایه ای در هزینه شدن در راستای اهداف ولیّ الله می شود . انتظار با بهره مندی و الهام از متون دینی اسلام ، عهده دار پیاده سازی اسلامِ  تئوریک و مجسّم می باشد . مرحوم امام می فرماید : اسلام ابر قدرت ها را به خاک مذلت می نشاند ، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد . [۵] همچنین می فرماید : انتظار فرج ، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالَم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاء الله تهیه بشود . [۶] اسلام خود از این ظرفیت برخوردار است که اگر در عقل و قلب و رفتار قرارگیرد ، بتواند خود را جهانی کند . آنچه که در این میان نیاز است ، ظرف تحملی می باشد که آن جان انسان در وادی انتظار است . تحمل و ظرف قرار گرفتن انسان برای دین ، همان انتظار می باشد که در زمان غیبت مانع از انحراف انسان و جامعه می شود . آنچه که در آخرالزمان مورد اهمیت می باشد دیندار ی و حفظ دین است که اگر ظرف تحمل ، فرد باشد حفظ دین در ساحت فردی می شود و اگر ظرف تحمل اجتماع باشد ، حفظ دین در ساحت اجتماع خواهد بود .

با توجه به چنین نگرشی در مورد انتظار ، انتظار فرج خود فرج می شود و انتظار سراسر پویایی و حرکت می شود .

۴ – تناسب انتظار با جایگاه اجتماعی

انتظار ، عهده دار تعیین اصل راه یا جهت راه می باشد ؛ گاهی اصل راه را روشن می سازد و گاهی هم جهت راه را . مثلا انتظار تعیین می کند که کسی عالِم دینی گردد و یا تعیین می کند که  چگونه کار کند ، کمّا چگونه باشد ؟ کیفا چگونه باشد ؟ مکانا و زمانا چگونه باشد ؟

عالِم دینی ، در واقع رسالت اش هزینه شدن در راستای اهداف ولیّ الله است . حال انتظار ، جهت ( زمان ، مکان ، موضوع ،اولویت ،  …… )  هزینه شدن را تعیین می کند . انتظار حضرت بقیه الله هر گونه تسامح و تساهل را نسبت یادگیری و ارائه معارف از عالِم دینی سلب می کند .

قال الصادق علیه السلام : علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته النواصب [۷]

عالم دینی عهده دار صیانت از تمامی حوزه های دینی است از اینرو می بایست با راهبرد دقیق  ومنظم علاوه بر تبیین عهده دار دفاع و هجمه در تمامی حوزه ها باشد .

۵ رصد وضعیت موجود و تشخیص و تعیین راه  حل از وظایف  در عالَم انتظار

انتظار بستری جهت دهنده به جان عالِم دینی در عالَم انتظار می باشد . انتظار ساختمان وجودی عالِم را در تمامی ابعاد تحت الشعاع قرار می دهد و حتی ابعادی همچون فهم و معرفت هم تحت الشعاع قرار می گیرد . حال حرکت صحیح در عالَم انتظار ، آن را به فهمی دقیق از زمان و زمانه می کشاند .

عالم دینی به جهت بستر سازی ظهور حضرت بقیه الله ، باید واقف به زمان و زمانه باشد و به آنچه در آن می گذرد  و خلأها و نقص ها آگاه باشد . اگر آگاهی نداشته باشد در همه حوزه ها دچار مشکل می شود و حتی در فهم و اجتهاد وتشخیص و تعیین راه حل ها دچار اختلال می شود . انتظار در ذیل معرفت دقیق و تمام بُعدی دینی ( فهم دقیق متون دینی ) ، آن را به مسیرآگاهی های زمانه راهنمایی می کند و تحلیلی صحیح را به دست می دهد . جدیت در فرایند تربیت و تغییر در روش ها ی تربیت و مدّ نظر قرار دادن تربیت آنهم در بستر انتظار و با توجه به انتظار در ساحت اجتماع ، از جمله رصدها و راه حلّ ها می باشد .

۶ اقسام یأس و نومیدی   

انتظارکه از رکن نارضایتی از وضعیت مطلوب برخوردار است  ، با خود نومیدی از وضعیت مطلوب را به همراه دارد  . این یأس  و نومیدی که انتظار را رقم می زند گاهی در بستر وجودی اجتماعی است و سیر وجودی اجتماعی ، جامعه را به انتظار می کشاند  و انتظار اضطراری را در جامعه رقم می زند و گاهی در بستر سلوکی اجتماعی است ؛ یعنی اجتماع با محوریت ایمان به نومیدی و انتظار دست می یابد . به نظر می رسد هر دو یأس بستر و زمینه ساز ظهور حضرت بقیه الله می باشد . انتظار دسته اول ، انتظار حصولی است و انتظار دسته دوم ، تحصیلی است از اینرو دسته اول به یأس و نومیدی می رسند و انتظار دسته دوم ، در ذائقه وجودی عالَم و اجتماع ، سبب پیدایش یأس و نومیدی دسته اول را نسبت به  آنچه که به آن دلخوش کرده اند ، را فراهم می کنند و دسته دوم با یأس از وضعیت موجود  ، سعی در ایجاد سنخیت بین منتظِر و منتظَر می باشند و یأس خود را به فَرَج تبدیل می نمایند . یأس دسته اول ، یأس صرف است ، وبه جریان هایی جهت پیدایش امید چنگ می زنند که مقطعی هستند و در عین حال فهمی از مقطعی بودن ندارند لذا در نتیجه زندگی را به یک نوع شکاکیت و پوچی تبدیل می نمایند ولی یأس دسته دوم ، با ایمان به غیب همراه است ، و ایمان به غیب یک تقوایی را برای آنها به همراه دارد و در نتیجه یک هدایتی را در زندگی  رقم می زند .

در روایتی می فرماید مراد از متقیانی که که به غیب ایمان می آورند آنانند که به غیب ایمان می آورند آنانند که به قیام حضرت حجت علیه السلام اقرار نمایند و بگویند که ظهور آن حضرت حقّ است و واقع خواهد شد .  «إكمال الدين ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏ قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِقِيَامِ الْقَائِمِ أَنَّهُ حَقٌّ»

« إكمال الدين الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِيِّ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ قَالَ‏ سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏ فَقَالَ الْمُتَّقُونَ شِيعَةُ عَلِيٍّ ع وَ الْغَيْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ وَ شَاهِدُ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏فَأَخْبَرَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ الْآيَةَ هِيَ الْغَيْبُ وَ الْغَيْبُ هُوَ الْحُجَّةُ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةًيَعْنِي حُجَّة » ً.[۸]

کسانی که بر اساس ایمان به غیب به انتظار و یأس کشیده شده اند ، به دنبال نصرت الهی و رسولانش می باشد و محور را نصرت قرار داده اند .

۷ –  افق انتظار به وسعت تمدن جهانی

آنچه که انتظارش کشیده می شود ، حضور حضرت بقیه الله به وسعت تمدن جهانی می باشد به گونه ای که عالَم بستری برای ظهور حاکمیت دین گردد .

  • دنیایی با محوریت توحید : اذا قام القائم لا یبقی ارض الّا نودی فیها شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله [۹]
  • عصر علم و حکمت
  • عصر تامین رفاه و آسایش بشر
  • عصر امنیت و آرامش و صلح جهانی
  • عصر صفا صمیمیت : امام باقر علیه السلام می فرماید : اذا قام القائم جاءت المزامله ( دوستی حقیقی و صمیمیتی حقیقی ) و یأتی الرجل الی کیس اخیه فیأخذ حاجته لا یمنعه [۱۰]
  • عصر قاطعیت با کارگزاران و ملاطفت با زیر دستان : امام صادق علیه السلام می فرماید :  « المهدی سمح بالمال ( بخشنده مال به وفور ) ، شدید علی الاعمال رحیم بالمساکین »
  • عصر ناامنی برای مشرکان : امام باقر علیه السلام می فرماید : « کانّی اری باصحاب القائم و قد احاطوا بما بین الخافقین فلیس من شیء الا و هو مطیع لهم »

تمام  این موارد به وسعت جهانی در زمان حضرت بقیه الله پیاده می  گردد . در دعای ندبه دقیقا آنچه که مورد انتظار یک انسانی که در عالَم  انتظار نفَس می کشد مطرح شده است .

۸    بستر سازی جهت   پیدایش یأس از جمله جهاد های  در زمان انتظار

یکی از وظایف عالم دینی ، بستر سازی یأس و نومیدی در جامعه می باشد . یأس و نومیدی نسبت به آنچه که جوامع مختلف علمی ، دانشگاهی و توده مردم به آن دلخوش کرده اند و با آنها سپری زندگی در پائین ترین سطح خود می کنند .  در حال حاضر جنگیدن علمی  ودانشی ، و معنوی در تمامی ساحات از جمله وظایف در زمان انتظار می باشد . باید تلاش کرد که مردم در رویه و سبک زندگی خود در ابتداء به شک و سپس به نومیدی برسند آنهم در مقیاس جهانی .  بستر سازی همان تربیتی است که انسان ها باید در چرخه آن قرار گیرند ولی چون انسان در این مقطع قرار دارد و استقرارش هم استقراری حقیقی است و چه بخواهد و چه نخواهد نسبتی با آن وضعیت ایده آل دارد از اینرو باید تصمیم اساسی بگیرد و تکلیف خود را مشخص کند . تلاش در مسیر ایجاد یأس و نومیدی جهت تحقق حاکمیت حضرت بقیه الله  باید در تربیت در ساحت های مختلف ( اقتصادی ، سیاسی ، حقوقی ، فرهنگی ، علمی ، آموزشی ، ….. ) ملاحظه گردد . و به عبارتی تربیت در ساحت های مختلف با هدف یأس و نومیدی و رجوع و بازگشت به جریان حق صورت بپذیرد . یأس و نومیدی هم باید در مقیاس اجتماع قرار گیرد تا رویکرد جامعه ای را تغییر دهد .

۹ پشتیبانی زمان غیبت به انقلاب اسلامی

زمان غیبت در حال حاضر پشتیبانی به انقلاب اسلامی شده است ؛ و زمان غیبت با وجود انقلاب معنای خاصی پیدا کرده است ، ولی درک خصوصیت معنا متوقف به حضور در عالَم انتظار می باشد . کسانی که در  عالَم انتظار عارفانه قرار گرفته اند –  نه جاهلانه – با درک انقلاب اسلامی ، درک خاصی از غیبت وانتظار پیدا نموده اند و انتظار با وسعت تمدنی خود را نشان داده است . انتظار گاهی خود را در حیطه فردی ظهور و بروز می دهد ولی انقلاب اسلامی به حیطه انتظار وسعت بخشید و افق و آرمان آن را تمدنی در پیش از ظهور قرار داده است . از اینرو کسانی که در انتظار عالمانه و عارفانه به سر می برند نمی توانند بی تفاوت به اقتضائات انقلاب اسلامی باشند . انقلاب اسلامی رویکرد به فعالیت های علمی –  معنوی –  عاطفی و…. را تغییر داد و انتظار  در این حوزه ها  را متناسب با این مقیاس تمدنی معنا نمود .

گاهی انتظار، خود را با آینده و ضعیت مطلوبی که در پیش دارد معنا می کند و گاهی علاوه بر تعلق به آینده ، ازگذشته و حال مناسب با آینده به سر می برد و بسیاری از زمینه هایی را باید با انتظار ایجاد می شد ، ایجاد شده است و گام هایی که با انتظار می بایست برداشته می شد ، برداشته شده و می بایست  ادامه آن راه را بپیماید . درک عالَم انتظار و درک انتظاری مویّد به انقلاب اسلامی و به عبارتی  انتظار با ابعاد وسیعتر ، رویکرد تربیتی را تغییر می دهد و ساحت های تربیت محوریت خاص خودش که سلوکی باشد را می یابد .

اساس شکل گیری انقلاب اسلامی ، بستر سازی جهت ظهور حضرت بقیه الله می باشد . مرحوم امام رحمه الله علیه می فرماید : به جمهوری اسلامی که ثمره خونتان است تا پای جان  وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب اسلامی و ابلاغ پیام شهیدان ، زمینه را برای قیام منجی عالَم و خاتم الاوصیاء ، مفخر عالم ، حضرت بقیه الله روحی فداه فراهم سازید .[۱۱]   و همچنین می فرماید : امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی شود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه الله – ارواحنا له الفداء – باشد . [۱۲] و همچنین می فرماید : امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر سلام الله علیه و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و برای همه  مستضعفین و برای نجات همه مستضعفین ، به همه دنیا صادر بشود و همه همان را که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملّت ، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین  . [۱۳]و در کلامی دیگر فرموده اند : با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی صلی الله علیه و آله است سیطره و ظلم جهان خواران را خاتمه دهیم و به یاری خدا ، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل ، امامت مطلق حق ، امام زمان علیه السلام هموار می کنیم . [۱۴] در فرمایش دیگر می فرمایند : انقلاب ما محدود به ایران نیست ، انقلاب مردم ایران ، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنا فداه – است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد . [۱۵]

۱۰ آشوب های مانع از تحقق تربیت تمدنی

جامعه ای همچون جامعه ما که مویّد به انقلاب اسلامی می باشد و انتظار در ابعاد وسیع تری مطرح شده است و قابلیت آن شکل گرفته است و  باید محکوم عالَم انتظار باشد ، گرفتار آشوب ها و بحران ها و اضطراب هایی تمدنی در حوزه تربیت است و به تربیت در ساحت های مختلف خلل وارد شده است . از اینرو جامعه را از محکومیت عالَم انتظار خارج ساخته است و سنخیتی با عالَم حضور برایش پیدا نشده است . جهت تحقق تربیت تمدنی بایستی شناسایی آشوب ها و اضطراب ها و بحران های گریبانگیر جامعه نمود و سپس به راه حلّ آن پرداخت .

 

 

[۱] بحار الانوار ، ج ۵۲ ، ۱۱۱ ، ( ۱۱۰ جلدی ) ؛ ج ۱۳ ، ۳۶۰ ، ( ۳۵ جلدی )

[۲] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بيروت) – بيروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.-، ۱۱۰

[۳] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بيروت) – بيروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.ج۵۲ ، ۱۰۱

[۴] ( ۲) سوره عنكبوت آيه- ۱

[۵]  صحیفه امام ، ج۲۰ ، ۳۲۵

[۶]  همان ، ج۸ ، ۳۷۴

[۷]  الاحتجاج ، ج۲  ،۳۲۲

[۸] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بيروت) – بيروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق. ج۵۲ ، ۱۲۴

[۹]  ینابیع الموده ، ۴۲۰

[۱۰]  بحار ، ج ۵۲ ، ۳۷۲

[۱۱]  صحیفه امام ، ج۲۰ ، ۳۸

[۱۲]  همان ، ج۱۶ ، ۱۳۱

[۱۳]  همان ، ج۱۳ ، ۱۱۹

[۱۴] همان ، ج۲۰ ، ۳۴۵

[۱۵] همان ، ج۲۱ ، ۱۰۸UHHHHH

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *